⭐️⭐️ به فروشگاه آدینوشاپ خوش آمدید⭐️⭐️
زمان مطالعه15 دقیقه
می پسنـدم0
اندازه متن12
خلاصه داستان سریال گناه فرشته | شخصیت ها + عکس
زندگینامه یک زوج وکیل به نام مهتاب محتشم و حامد تهرانی که مهتاب بهترین وکیلِ حوزه جنایی است و حامد نیز بهترین وکیلِ حوزه اقتصادی است .
داستان از جایی شروع میشود که با به قتل رسیدنِ قاتلِ مادرِ حامد ، هردو در این پرونده روبروی هم قرار میگیرند…
ادامه ماجرا حاوی اسپویل است . با مجله ” آدینو شاپ ” همراه باشید .
لینک خرید قانونی سریال گناه فرشته https://upera.shop/ref/11Ai/cm1mzl1j
اول به معرفی شخصیت های اصلی سریال میپردازیم ؛
عماد تهرانی : بهروز رضوی در نقش عماد ، شخصیتی بسیار مرموز و سلطه گر دارد که در ۱۴ سال پیش همسرش را به دلیل مشکلات کاری به قتل رساندند
حامد تهرانی : با هنرنمایی شهاب حسینی در نقش حامد پسرِ عماد ، یک وکیل اقتصادی عالی که با قتلِ عشیری کینه چند ساله اش سرباز میکند و وکالت قاتلِ عشیری را بعهده میگرد و در همین حین زندگی اش دچار چالش های فراوان میشود.
مهتاب محتشم : لادن مستوفی در نقش مهتاب محشتم همسرِ حامد ، وکیل عالی پرونده های قتل که با قبول کردن پرونده قتل عشیری روبروی همسرش قرار میگیرد.
فرشته : پردیس ور عابدینی درنقش فرشته، قاتل عشیری
نوید عشیری : امیر اقایی در نقش نوید عشیری پسرِ امیر عشیری، فردی کینه جو که به دنبال انتقام از حامد است
تینا : نفس بازغی در نقشِ دختر حامد و مهتاب
——————————
قسمت اول سریال گناه فرشته
در قسمت اول شاهد معرفی کاراکتر های داستان هستیم.
به معرفی شخصیت کاراکتر حامد میپردازد میبینیم که حامد سوار بر Range Rover سفید رنگ خود که نشان از موقعیت مالی فوق العاده خوب اوست، در حالی که به آهنگی آرام خارجی گوش میدهد سلانه سلانه با خیالی ارام در خیابان ها رانندگی میکند، منشی دفترش با اوتماس میگیرد و میگوید:”حامد کجایی؟ ۲دقیقه دیگه جلسه دادگاه شروع میشه ” و حامد آنقدر ریلکس است که زحمت جواب دادن به منشی را هم نمیکشد، وارد پارکینگ میشود، چند پاف از ادکلن مارکش را میزند و وارد دادگاه میشود و به قول خودش میرود که شعبده بازی کند.
با اعتماد بنفس کامل وارد جلسه دادگاه میشود و در حینی که به قاضی و دادگاه احانت میکند با کوبیدن موکل خود در کمال ناباوری او را تبرعه میکند اینکه حامد چگونه وارد دادگاه میشود و حتی به خود زحمت نشستن نمیدهد و همانگونه در میان پله ها و با چه روشی موکلش را تبرعه میکند نشان از تبحرش در شغلش است و واقعا انگار یک وکیل ماهر شعبده باز است.
این سکانس در دفتر وکالتی حامد روایت میشود. شاید داستان کل سریال از اینجا شروع میشود، شاید زندگی حامد از همینجا به فنا میرود.
در حالی که حامد مشغول جلسه مهمی است، منشی دفتر وارد میشود و میگوید مردی بنام عنایت اسرار به ملاقات حامد دارد، حامد با بی میلی کامل به سمت پیرمرد میرود ،پیرمرد درتمام مدت درحال التماس حامد برای قبول پرونده جنایی دخترش است اما حامد چون علاقه ای به اینگونه پرونده ها ندارد حتی نمیخواهد صدای پیرمرد را بشنود.حتی یک وکیل دیگر را معرفی میکند و میگوید پدرجان اصلا من مناسب همچین پرونده ای نیستم.
ای کاش روی حرفش میماند ،ولی امان از لذت انتقام.
معرفی کارکتر مهتاب است. این سکانس در یک رستوران روایت میشود، مهتاب با ۲ شخصیت مهم دیگر سریال “آشا محرابی و امیر آقایی ” بر سرمیز نشسته و درحالی که غذا میخورند درمورد پرونده مهمی صحبت میکنند. صحبت ها حاکی از این است که مهتاب پرونده قتل پدر نوید را برعهده گرفته است.
دراین سکانس تولد دختر حامد و مهتاب است که در کنار دوستان همسالش برگذار میشود. حامد و مهتاب انقدر غرق در کارشان هستند که مسولیت تدارک و برگذاری تولد دخترشان بعهده شخصیت مرموز سریال “مهدی سلطانی در نقش مشفق است” که در خانه خودش جشن گرفته، نشان میدهد که شدیدا باهم صمیمی هستند ، شاید رابطه ای فراتر از دوستانه بینشان باشد.
شخصیت مشفق تا پایان سریال مرموز میماند و کل این سریال بر اساس خاطرات این شخصیت ساخته شده است.
نکته ای که در این سکانس برایم خیلی عجیب بود پخش ” اهنگ سوپرایز از تالک داون است ”
از آنجایی که سریال ها الگو بخش زندگی بسیاری از مردم است انتظار پخش این آهنگ را نداشتم . نه که بگم کسی نباید این آهنگ را گوش کند ،منظورم این است که برای این گروه سنی در تولد مناسب نبود حالا هدف از پخش این آهنگ را نمیدانم.
شاید قصد داشتند داستان را بیشتر نزدیک به واقعیت جلوه دهند.
در خانه حامد روایت میشود، در حالی که حامد و خانواده از تولد خانه مشفق به منزلشان بازگشتند همزمان ” عماد ” پدر حامد برای تبریک تولد نوه اش تینا به همراه نوچه اش “حجت” وارد ساختمان میشود، میبینیم که همه از حظور عماد شوکه میشوند و همین نشانگر رابطه شکرآب حامد و پدرش است.
شاهد هدیه عجیب غریب عماد به تینا هستیم، یک جعبه قدیمی تقدیم نوه اش میکند و میگوید :”این با همه هدیه هایی که تا الان بهت دادم فرق داره، یادگار مادربزرگت پروانه است ”
حامد بفکر فرو میرود و کمی بهم میریزد، همین گویای خاطرات تلخ حامد از فوت مادرش است که شاید هنوز هم با مرگش کنار نیامده باشد.
عنایت به هر طریقی که بوده پرونده دخترش را در ماشین حامد انداخته و حالا حامد کنجکاو خواندن پرونده میشود، با دیدن عکس های مقتول و خواندن پرونده حسابی بفکر فرو میرود و در خاطرات غرق میشود، به مهتاب میگوید “عشیری مرد! کشتنش! ” و در حالی که اشک درچشمش حلقه زده ابراز خوشحالی میکند . همین نشان دهنده خصومت و مشکلات شخصی وی با امیر عشیری است. همین انگیزه قبول پرونده ای میشود که هیچ تجربه ای در این حیطه ندارد .
در زندان روایت میشود. فرشته ،دختر عنایت که در خانه امیر عشیری خدمتکار بوده، بجرم قتل امیر عشیری دستگیر شده است.
گویا در کنار جسد عشیری ،درحالی که چاقو ،آلت قتل در دستش بوده بیهوش شده حالا تنها مظنون پرونده است.
در اعترافاتش میگوید توی خونِ من میگن مواد بوده ولی من که معتاد نیستم ، من مطعمنم کسی دیگه تو خونه بوده بخدا من امیر عشیری رو نکشتم!
شاید این قسمت بیشتر به معرفی شخصیت نوید عشیری و گره خوردن او به زندگی حامد پرداخته باشد حامد بشدت بدنبال خونخواهی پروانه است، شاید تنها دلیل ریسک کردن در پرونده ای که هیچ ایده ای برای نجات موکلش ندارد همین باشد مشفق یک شخصیت مرموز و عاقل دارد که حامد و مهتاب در اکثر امور خود با وی مشورت میکنند.
در یکی از سکانس های قسمت دوم میبینیم که مشفق خطاب به حامد میگوید : ” بعید میدونم این فقط یک پرونده باشه برات،معلومه ک بیشتر از ایناست”
حامد جواب میده: ” من مطمعنم که هیچی اتفاقی نیست، حتما دلیلی داره که اومدن سراغ من تا وکیلشون بشم”
در خانه امیر عشیری روایت میشود.
مهتاب در بدو ورود به خانه و دیدن نوید میگوید:” وقتشو داری یه شخمی بزنیم به سال های دور؟”
نوید: ” میخوای بری سراغ قصه پروانه و امیر و عماد؟”
همین مکالمه کوتاه و راز آلود نشان دهنده مرتبت بودن پرونده به سالهای دور است .
در خانه عماد روایت میشود.
عنایت نزد عماد میرود و به عماد میگوید : همه چیز همونجوری شد که شما خواستین آقا ”
عماد میگه:”به دخترت بگو همه چیو آروم پیش ببره، همونجوری که باید ، حامد دروع رو بو میکشه”
عنایت :” پس تکلیف مهتاب خانم چی میشه ”
عماد :” طبیعت لاجرم هرکسی رو سرجای خودش میزاره حتی اگر خود ادم نخواد باشه! ”
تقریبا از همین گفت و گوی کوتاه میشه فهمید که پشت تموم ماجرا عماد هست، فرشته یک بازیگر برای اجرای نمایش عماد است. قراره یک ماجرای دروغ را برای حامد واقعی جلوه دهد تا حامد وسوسه به نجات فرشته و انتقام مرگ پروانه شود.
بقول عماد : کی میدونه آخر قصه چی میشه؟
دلیل دشمنی نوید و حامد را بیان میکند.
نوید قاتل مادرش را عماد میداند و حامد نیز قاتل مادرش را امیر.
مهتاب کاملا از قبول کردن این پرونده درمانده شده و میگوید وای کاشکی از اول همه چیزو میدونستم!
معلومه کسی او را مجبور به قبول پرونده کرده است که حالا زندگی شخصی اش در خطر افتاده .
در این سکانس حامد نزد مهتاب میرود و عاجزانه از مهتاب خواهش میکند از پرونده کناره گیری کند و بگذار حامد در مقابلش قرار نگیرد حتی میگوید : ” ۱۴ سال ازت هیچی نخواستم ولی الان بعنوان همسرت،پدر بچت ازت خواهش میکنم که کناره گیری کن”
اما مهتاب مقاومت میکند ، ولی ای کاش واضح دلیل خود را به حامد میگفت که عماد او را مجبور به قبول پرونده کرده! مهتاب هرچه بر سرش امد فقط بخاطر حماقت های خودش بود .
آنقدر کشمکش هایشان پیش میرود تا جایی که یک روز مهتاب به حامد میگوید:
” تو اندازه وکالت اینجور پرونده ها نیستی، این تخصص منه، پودرت میکنم. پس بکش کنار” اصلا حامد را درک نمیکند و اینگونه غرور حامد را جریحه دار و کورکورانه زندگی مشترکش را نابود میکند.
قصه از این حکایت دارد که تنها دشمنی نوید و عماد مادرکشتگی نیست. نوید و حامد دو دوست بودند ، سالیان سال نوید عاشق مهتاب بوده و رابطه عاطفی داشتند . اما از یکجا به بعد همه چیز تغیر میکند مهتاب عاشق حامد میشود و با حامد ازدواج میکند.
مردن امیر عشیری اندازه سرسوزن برای نوید مهم نیست ، فقط حالا که مهتاب و حامد رابطه شان شکراب شده میخواهد از آب گل آلود مهتاب را پس بگیرد!
بارها فرشته حادثه قتل را روایت میکند، هربار دستان مردانه که رویش تتو عقرب است در حال ضربه زدن چاقو به بدن امیر عشیری است و صحنه سازی برعلیه فرشته میکند، پس قطعا فرشته قاتل نیست اما در جایی قتل را گردن میگیرد، زمانی که در دادگاه حامد را بازداشت میکنند به جرم زیرپا گذاشتن قوانین دادگاه، فرشته از شدت عشق حامد اختیار خود را از دست میدهد و اعتراف به قتل میکند و داستان را جوری تعریف میکند که لحظه لحظه برای قتل عشیری برنامه داشته همین جرقه شروع رابطه عاطفی حامد و فرشته است.
متاسفانه بله ، نمیدانم چرا همچین ماجرایی بتصویر کشیده شده! عشق یک دختر ۲۰ ساله به مردی که دوبرابر سنش را دارد، این همه هنجار شکنی و عادی سازی روابط غیر قابل قبول در این سریال باور نکردنی است.
مهتاب با قبول کردن حرف عماد و تکیه بر او دستی دستی زندگی متاهلی اش را خراب میکند و از حامد جدا میشود، هر لحظه بابت این اشتباه عذاب میکشد!
احساس حامد به فرشته مرموز است، معلوم نیست ممنون فرشته است که قاتل مادرش را به سزای عملش رسانده؟یا تحت تاثیر مظلومیت فرشته قرار گرفته و دلش میسوزد که سر بی گناه بالای دار برود؟ یا با مهتاب لجبازی میکند؟ یا شاید هم اسیر نمایش عماد شده است! در تک تک لحظاتی که فرشته ابراز علاقه میکند حامد ساکت است انگار نمیداند واقعی است یا توهم!
در قسمت های پایانی سریال فرشته خوابی میبیند که متوجه میشویم بین نوید و فرشته رابطه عاطفی بوده که حالا یا این هم نمایش عماد بوده یا واقعا علاقه ای درکار بوده!
رابطه انقدر جدی بوده که فرشته کلید خانه نوید را دارد و مرتب رفت و امد میکند، احتمالا صیغه محرمیتی هم در کار بوده، البته با توجه به این همه عادی سازی موارد غیر اخلاقی در این سریال بعید میدانم که محرمیتی درکار باشد اما قطعا فرشته و نوید رابطه عمیقی داشتند.
فرشته به نوید میگوید :” من عاشق حامد شدم، دوستش دارم ، من دیگه تورو نمیخوام ” نوید:” چرا هر زنی که دوستش دارمو باید اینجوری از دست بدم؟ چرا حامد وسط زندگیمه همیشه؟ ”
درسته که این فقط یک خوابه ولی خیلی چیزها روشن میشود.
فرشته دومین زنی که نوید عاشقش میشه ، بی وفایی میکنه و عاشق حامد میشه! نوید اینبار نمیتونه گناه معشوقش را ببخشد و همین دلیل استیصال در رضایت نوید است.
در قسمت های پایانی سریال فرشته خوابی میبیند که متوجه میشویم بین نوید و فرشته رابطه عاطفی بوده که حالا یا این هم نمایش عماد بوده یا واقعا علاقه ای درکار بوده!
رابطه انقدر جدی بوده که فرشته کلید خانه نوید را دارد و مرتب رفت و امد میکند، احتمالا صیغه محرمیتی هم در کار بوده، البته با توجه به این همه عادی سازی موارد غیر اخلاقی در این سریال بعید میدانم که محرمیتی درکار باشد اما قطعا فرشته و نوید رابطه عمیقی داشتند.
فرشته به نوید میگوید :” من عاشق حامد شدم، دوستش دارم ، من دیگه تورو نمیخوام ” نوید:” چرا هر زنی که دوستش دارمو باید اینجوری از دست بدم؟ چرا حامد وسط زندگیمه همیشه؟ ”
درسته که این فقط یک خوابه ولی خیلی چیزها روشن میشود.
فرشته دومین زنی که نوید عاشقش میشه ، بی وفایی میکنه و عاشق حامد میشه! نوید اینبار نمیتونه گناه معشوقش را ببخشد و همین دلیل استیصال در رضایت نوید است.
خیر ، نوید هیچ گونه عاطفه و حس خوبی به پدرش امیر ندارد، دقیقا مانند حس حامد به عماد، بیشتر حس انزجار دارد تا حس خوب
نوید بارها تکرار میکند :” من انقدر پیش میرم تا ببینم کی پشت ماجراعه، کسی کمک این دختر میکنه؟ هرکی کمکش کرد اون مقصر اصلیه! ”
این نشان میدهد که نوید هم معتقد به بی گناهی فرشته است اما به دنبال مقصر اصلی فلاکت تمامی این سالهای خود میگردد.
او مطمعن است دستی در پشت پرده مشغول چرخاندن تمامی این نمایش است . نوید مطمعن است که فرشته بیگناه میباشد اما باز هم رضایت نمیدهد بلکه کسی به فریاد دخترک برسد.
*درنهایت فرشته اعدام شد*
زمانی که فرشته اعدام شد نوید میگوید : اخرشم کسی کمکش نکرد، یه مهره کوچیک بازیشون بود تا همه چیزو سرش بشکنن!
من خودم به شخصه از روز اول فقط بخاطر امیر آقایی و شهاب حسینی سریال را دنبال میکردم و به داستان سریال گناه فرشته علاقه خاصی نداشتم چون سریال از یک سکانس به سکانسی بی ربط میپرید و پر از معماهای بی جواب بود که خود بیننده باید جوابشان را پیدا میکرد.
مثلا بازیگر قدری همچون بهروز رضوی در تک تک سکانس ها بر روی یک صندلی نشسته بود و فقط از قضا و قدر سخن میگفت و نصیحت های نامفهوم میکرد و همه چیز را بنا بر جبر مطلق جهان میپنداشت، این در حالی بود که فیلمنامه عماد را سناریو چین قتل عشیری میدانست، خب این خیلی عجیب بود و پر تناقض بود.
شاید تنها بازیگری که به نقشش میخورد شهاب حسینی بود، دقیقا همانطور که در زندگی شخصی اش با یک دختر ۲۰ ساله ازدواج کرده توی این سریال هم همین اتفاق افتاده ولی باز هم نقش قباد در شهرزاد کجا و ایفا کردن نقش حامد کجا…
نفس بازغی نقش یک دختر نوجوان افسرده را بازی میکرد اون هم با توجه به شرایط فعلی خودش شاید خوب با داستان خو گرفته بود!
ولی به طور کلی باز هم استفاده از بازیگران عالی همچون لادن مستوفی، امیر اقایی، بهروز رضوی، شهاب حسینی
باز هم نتوانسته بود داستان مزخرف سریال را جذاب کند، هرچند تک تک بازیگران حتی نفس بازغی که بازی اولش بود هم سعی کرده بودند نقششان را خوب ایفا کنند پس بازیگر خوب داستان ضعیف و مزخرف را عالی و قوی تر نمیکند فقط باعث میشود بیننده از دیدن سریال خسته نشود و به عشق ستاره ها سریال را دنبال کند.
گناه فرشته یک سریال معمایی جنایی است ، که تمامی سکانس ها حالت شدیدا رازگونه دارند و تقریبا هیچ سکانسی مبنی بر پاسخ به معما های داستان ساخته نشده است انگار تشخیص هرگونه جوابی به عهده خود ببیننده است .
یک سریال عجیب و غریب که احتمالا ببیننده را بخاطر بازیگر های قدر سینما ترغیب به دیدن میکند، نه قوت خود داستان این سریال را دوست نداشتم ، شخصیت عماد منفور بود انگار همه را به جان هم انداخته بود حالا نشسته بود ببیند جبر روزگار چه میکند و خودش را بی تقصیر میپنداشت و میگفت هرچه شده قضا و قدر بوده وگرنه بنده ها قدرتی ندارند.
شخصیت حامد بسیار ترحم برانگیز بود، مهتاب یک زن احمق بود که زندگی اش را سپرد به عماد تا بربادش دهد با اینکه میدانست کارش اشتباه است ، فرشته خیلی زالو صفت بود وقتی فکر میکنم چگونه برسر زندگی مهتاب آوار شد و با دروغ هایش حامد را فریب داد حالم بد میشود و دوست دارم به جای یکبار اعدام ده بار اعدامش کنند!.
امیر آقایی نماد یک مرد بدشانس بود که بارها مورد خیانت قرار گرفته بود و با قلبی پر از زخم و کینه قصد انتقام داشت مشفق یک شخصیت کاملا مرموز را داشت که انگار از بیرون میدان نظاره گر ماجرا ها بود، انقدر مورد اعتماد خانواده حامد بود که هم حامد ریز به ریز ماجراها را برای مشفق میگفت هم مهتاب هم تینا و کل این داستان براساس نوشتن خاطرات مشفق بود، شاید هم برای همین انقدر سریال نامفهوم و پر از سوال حل نشده باقی ماند، چون مشفق فقط سنگ صبور مشکلات حامد و مهتاب و تینا بود و خبر از چرایی هیچ یک از اتفاقات نداشت.
بطور کلی برای یکبار دیدن سریال بدی نیست، به هرحال همیشه که نباید سریال درجه یک دید!
لینک خرید قانونی سریال گناه فرشته https://upera.shop/ref/11Ai/cm1mzl1j
کلیه حقوق مادی و معنوی برای این سایت محفوظ می باشد و هرگونه کپی برداری شامل پیگرد قانونی می باشد.
