⭐️⭐️ به فروشگاه آدینوشاپ خوش آمدید⭐️⭐️
زمان مطالعه12 دقیقه
می پسنـدم0
اندازه متن12
تعداد قسمت ها :۲۰
سریال ملکه بی احساس در ژانر تاریخی، درام، رمانتیک، فانتزی و کمدی در ۲۰ قسمت ۷۰ دقیقه ای ساخته شده است.
دوستان گرامی اگر میخوایید تمام قسمت های سریال زیبا آقای ملکه رو داشته باشد میتونید سفارش بدید ما تمام قسمت هارو برای شما روی یک فلش مموری میریزیم و براتون ارسال می کنیم
تماس با ما در واتساپ برای سفارش ” کلیک کنید“
آقای سرآشپز جوان و هوسبازِ کاخ آبی قرار است میزبان شخصیت مهم و فدق العاده ایرادگیری باشد،دراین میان شخصی بنام منشی هان با وی دشمنی دارد و پاپوشی برای سرآشپزِ ما درست میکند در حین فرار و گریز سرآشپز از دست ماموران، خیلی اتفاقی از بالکن یکی از اتاق های طبقه بالای کاخ ابی به پایین پرت میشود و بیهوش میشود و هنگامی که بهشو می آید روحش در بد ملکه چوسان است و حالا باید هم ملکه پاکدامن دربار باشد هم تلاش کند روحش را به بدن خود باز گرداند.
اگر مایل به خواندن کل ماجرا و اسپویل هستید با مجله خبری ” *آدینوشاپ* ”
همراه باشید .
داستان از جایی شروع میشود که “جانگ بونگ هوان” سرآشپز کاخ آبی ریاست جمهوری در حرفه خود آنقدر چیره دست و ماهر است حد و حساب ندارد و به همین دلیل درسکانس اول درحال مصاحبه تلویزیونی است و حسابی از او تعریف و تمجید میشود .
آقای سرآشپز قرار است میزبان یک شخصیت فوق حساس و مهم سیاسی باشد و همانطور که در تمام سریال های کره ای نشان داده شده است ، غذا نقش اساسی در زندگی و تصمیمات افراد دارد پس حالاهم یک غذای خوب میتواند تصمیم این شخصیت سیاسی را مثبت کند قرار است کیک ماهی که غذای مورد علاقه آقای سیاست مدار داستان است سرو شود .
شخصی بنام “منشی هان” که با ” جانگ بونگ هوان ” مشکل دارد و بدنبال پایین کشیدن اوست ، در غذا تیغ ماهی جاسازی میکند تا لذت غذا خوردن سیاستمدار را حرامش کند و با منفی شدن تصمیمش و برای سراشپز مشکل تراشی کند .
در همین گیر و دار که خار در حلق آن شخصیت مهم فرو رفته ، یک سکانس از جانگ بونگ هوان نشان داده میشود که در انباری مواد غذایی با یکی از خانم های زیردستش در حال صحبت های خاک برسری هستند و با همین صحنه میخواهند شخصیت منحرف و هوسباز و خوشگذران و سربه هوای سرآشپز را به مخاطب معرفی کنند.
در همین زمان ماموران ویژه به دلیل مشکل در غذای اقای سیاستمدار به دنبال دستگیری جانگ بونگ هوان هستند . سرآشپز تا متوجه میشود کار خود با آن دخترک را نصفه و نیمه رها میکند و فرار میکند ، در این تعقیب و گریز ها به یک اتاق درطبقه خیلی بالا پناه میبرد اما ماموران ویژه موفق میشوند که وارد اتاق شوند.سرآشپز ما از روی ناچاری به بالکن میرود و روی لبه آن می ایستد. میبینیم ک از بالکن طبقه بالا یک چیز نامطبوع روی دست اقای سراشپز می افتد و او سریع با چندش دستش را جدا میکند که بتکاند ولی ای دل غافل، کاملا لیز میخورد و با چند صحنه خنده دار از بالا به پایین سقوط میکند.
در پایین ساختمان یک استخر وجود دارد.
سرآشپز با کَلِه به کف استخر میخورد و بیهوش میشود.
در این سکانس میبینیم که روح یک دختر با لباس سفید ساده سنتی کره شنا کنان به سمت جانگ بونگ هوان می آید و او را میبوسد و سکانس بسته میشود .
آقای ملکه بهوش می آید ولی چه بهوش آمدنی!!! 😂
ابتدا میبیند یک دختر ناز به سمتش می آید و احترام خاصی میگذارد و نوازشش میکند.
فکر میکند مرده و در بهشت است و حوری ها دورش هستند .
ولی نه ، ای داد بی داد اورا بانوی من خطاب میکند .
سریع می ایستد و بی اینطرف و آنطرف میدود تا ببیند کجاست ، یکدفعه می ایستد لا خودش میگوید چرا انقد راحت راه میرم؟ پس اونام کجاست؟(اشاره به آناتومی بدن آقایان)
یکم میپرد میبیند که نه راحت است ، شروع میکند به جیغ زدن و هِی میگوید بهم پسش بدین اونا کجاست؟😂
همین ۳ سکانس در قسمت اول شامل چند نقطه قوت است که نشان میدهد با یک سریال آبکی کره ای سروکار نداریم.
یک سریال طنز _ تاریخی _ سفر در زمان _ آشپزی
این سریال به تنهایی چندین مزمون را در خود گنجانده ، هریک از این ژانر ها طرفداران بیشمار خود را دارند .
پس با یک سریال منحصر به فرد تاریخی روبرو هستیم و احتمالا این سریال مثل بمب سرو صدا خواهد کرد. من خودم به شخصه ۲ بار کامل این سریال را دیدم . یکبار همان سالی که درحال منتشر شدن بود و یکبار هم چند روز اول سال ۱۴۰۳.
واقعا ارزش چندبار دیدن را دارد و هربار هم ممکن است مثل روز اول آدم را به خنده وادارد یا هیجان انگیز باشد .
این یک سریال سفر درزمان آبکی نیست ، حتی شبیه سریال های قوی دیگر مثل عاشقان ماه هم نیست .
در سریال عاشقان ماه یک زن ظریف و شکننده در زمان سفر کرده بود اما در این سریال یک مرد جسور و شوخ و شیطون و توانمند در زمان سفر کرده و در بدن ملکه افسرده و بی چاره ای بیدار شده .
بنظرم هرچی سریال کره ای دیدید در یک سبد قرار میگیرد، سریال آقای ملکه هم در سبد مقابل .
از لحاظ قدرت جذب مخاطب تقریبا شبیه “سریال زیر چترملکه” است و هنوز هم قدرتمند تر !
جانگ بونگ هوان در بدن بانویی به نام سویونگ که بانویی پاکدامن و زیبارو از خانواده ملکه مادر بزرگ است .
در اوایل سریال حافظه سویونگ کاملا پاک شده و حتی پادشاه راهم به خاطر نمی آورد ، او رفتار اشرافی راه رفتن خانومانه را بلد نیست، اصلا توقع بیجایی از یک مرد امروزی است . آخه چجوری باید بلد باشه؟😂
او حتی نمیدونه که ملکه شدن یعنی چی!
در اولین روبرویی با پادشاه بدترین رفتار رو از خودش نشون میده، مقابل پادشاه،رخ به رخ نشسته زل زده به پادشاه با یک سرو وضع خیلی کثیف و شلخته و به زور قصد داره بدونه پادشاه چه کتابی میخونه تموم این رفتار ها نشون میده که واقعا هیچ خاطره ای از پادشاه در مغز سویونگ نیست و روح سرآشپز تسخیرش کرده!
ولی همه این اتفاقات خوبه، کسی چه میدونه شاید این اتفاق به نفع سویونگ تموم بشه…
بعد از اشنایی با تمام کاراکتر های داستان در سکانس های بعدی کم کم راز های سریال اشکار میشود. پادشاه معشوقه ای دارد که شدید یکدیگر را دوست دارند به حدی که حتی اندازه یک نقطه هم در قلب چولجونگ برای سویونگ جایی وجود ندارد.
اما نقطه جالب داستان اینجاست : سویونگی که روزی به عشق عالیجناب نسبت به معشوقه سلطنتی حسادت میکرد حالا برایش اهمیتی ندارد،انگار اصلا متوجه این قضیه نمیشود.
تازه خودش هم به معشوقه سلطنتی دلباخته و تمام تلاشش را میکند که دل اورا بدست بیاورد ، دلیل همه اینها وجود روح مردانه در کالبد ملکه است. شاید همه فکر کنند که او دیوانه شده اما همین دیوانه شدن قرار است کل بازی را تغییر دهد🤩
حتی نحوه جلب توجه ملکه هم منحصر بفرد است در یکی از سکانس ها میبینیم که اقای ملکه در حین رفتن به مراسم تاج گذاری بمحض اینکه بانو هوآجین را میبیند سریع دستور توقف ارابه را میدهد و فورا روی یک سنگ مینشیند آن هم با چه وضعی، اینگونه تصور کنید : مرد های لات و اوباش که با یک تسبیح یا زنجیر در دست سرکوچه چگونه مینشینند ، دقیقا همانطور 😂
به فرض خودش اینگوند خود را مشغول، دست نیافتنی، مغرور و جذاب جلوه میدهد تا نظر جوهوآجین را جلب کند .
تصور کنید یک ملکه در زمان چوسان اینکار را انجام دهد،درظاهر چقدر وحشتناک ولی در باطن خنده دار…
او برای جلب توجه معشوقه از هیچ کاری کوتاهی نمیکند
اما با همین تلاش ها به مرور خاطرات به سرش حجوم می آورند و کم کم چگونگی غرق شدنش در دریاچه و سایر خاطرات کودکی را به یاد می آورد.
میفهمد که درگذشته با هوآجین مثل کارد و پنیر بوده اند اما خب به چه دلیل ؟
حالا دیگر دنبال عشق و عاشقی نیست تمام تلاشش را میکند تا رابطه دوستانه برقرار کند و ثابت کند آدم قبل نیست.
همه این اتفاقات ادامه دارد ، پادشاه دنبال کشف سویونگ جدید است و کم کم دارد به او علاقه مند میشود اما حس انتقام مانع ادامه عشقش میشود.
تا شبی که به خانه پدر ملکه میروند و اتفاقاتی از جمله کشف چاه قدیمی که هرشب درکابوس هایش نقش دارد و نجاتش توسط ملکه از چاه پیش می آید.
حالا دیگر همه چیز فرق دارد.
هم سویونگ همه چیز را به خاطر آورده هم پادشاه .
دلیل نفرت هواجین نسبت به سویونگ مشخص میشود .
در بچگی پادشاه با سویونگ در چاه حیاط خانه پدر سویونگ گیرافتاده بود، به دلیل تاریکی صورتش را نمیبیند و بعد که نجات پیدا میکند هواجین خودش را به جای سویونگ جا میزند، پادشاه عاشق دختر درون چاه بود و نمیدانست که این یک حقه است و در تمام مدت سویونگ افسرده تر میشد و هواجین خوب میتازید با عشق دزدی…
این خلاصه ماجرای عاشقانه بود .
در سکانس هایی از سریال میبینیم که ملکه عاشق چولجونگ میشود و به او حس هایی پیدا میکند و حتی از تجربه یک سری چیز ها احساس خوبی دارد ، شاید غیر منطقی یا تابو شکنی بنظر برسد . چرا یک مرد باید عاشق مرد دیگری شود و فکر کنیم این فیلم از لحاظ اخلاقی مشکل دارد
اما اگر عمیق تر به سریال نگاه کنیم متوجه چند نکته مهم میشویم که پاسخ تمام سوال هاست:
۱_سویونگ شخصیتی بسیار ضعیف و قربانی داشت در حدی که نمیتوانست نقاب از صورت دروغگوی هواجین بردارد .
ولی سرآشپز یک شخصیت صادق و قوی داشت که همیشه منافع خودش به همه چیز ارجحیت داشت.
۲_ سویونگ افسرده و دلمرده بود در حدی که تصمیم به خودکشی گرفت،” من میخواهم بدانم زنی که خودش را دوست ندارد چگونه توقع دارد کسی عاشقش شود؟ ”
سراشپز مردی سرخوش و خود پسند بود که در هر شرایطی خودش و جانش را دوست داشت
۳_سویونگ به شدت عاشق پادشاه بود و پادشاه چون از خانواده اش متنفر بود این عشق را نمیپذیرفت و تا میتوانست اورا عذاب میداد.
اقای سرآشپز طبیعتا به دلیل مرد بودنش هیچ ضرافت زنانه ای نداشت و هیچ کشیشی برای جذب چولجونگ نداشت و درونش سرتاسر بی توجهی و بی تفاوتی بود، همین تغییر یهویی شخثیت باعث شده بود که پادشاه تلاش کند تا بفهمد در سر سویونگ چه میگذرد و این همه عشق کجا رفته پس تمام هوش و حواسش میشود ملکه جدیدش.
۴_ سویونگ همیشه تلاش میکرد به چولجونگ ثابت کند طرف اوست و کاری به خاندانش ندارد و این امری غیر قابل قبول بود ،چون سویونگِ ضعیف به هیچ وجه فرصتی برای ثابت کردن نداشت.
آقای سرآشپز با توجه به روحیه مردانه ای که داشت چون ترسو نبود و خیلی دل و جرعت داشت به هر طریقی که میتوانست به پادشاه کمک میکرد و با سیاست هایی که داشت پنهانی محبت و احتیاج ملکه مادر را هم به خودش جلب میکرد، مخصوصا با هنر آشپزی که داشت.
در یکی از قسمت ها پادشاه با برگذاری میهمانی قصد قدرت نمایی داشت اما تمام درباریان دست به یکی کردند تا مواد غذایی به قصر نرسد و کارکنان آشپزخانه نیز بیمار شوند و به همین ترتیب آبروی پادشاه برود و بی عرضگی اش آشکار شود.
ولی ملکه به داد پادشاه رسید و با مواد غذایی خیلی محدود شروع به تهیه غذاهای جدید کرد ، با توجه به دستپخت عالی که داشت همه شگفت زده شدند و پادشاه نیز سربلند شد.
اینگونه وفاداری او نسبت به چولجونگ به پادشاه ثابت شد👏👏
۵_شاید سوال باشد چرا باید عشق دومرد را به ما نشان دهند و ما نیز لذت ببریم از این اتفاق عجیب و غریب؟
اگر خوب دقت کنید از جایی که آقای ملکه حس میکند خاطرات سویونگ دارد برمیگردد،کم کم دارد به پادشاه علاقه مند میشود و خودش نیز بار ها وحشت میکند و میگوید:من چرا اینجوری شدم، روح سویونگ از من دور شو من نمیخوام عاشق اون بشم. حتی سعی میکند خودش را با انتخاب معشوقه های جدید برای پادشاه درگیر کند تا یادش برود چه قرار است به سرش بیاید.
و دقیقا بعد از اینکه به کما میرود و دوباره برمیگردد ، از همانجا حتی با صدای مردانه فکر نمیکند و صدای روحش هم زنانه شده، حالا واضحا عاشق چولجونگ میشود و پشتش می ایستد .
پس نویسنده تمام تلاشش را کرده که تابو شکنی نکند .
من فقط این نتیجه را میگیرم که:
شخصیت و روح ضعیف یک زن نمیتواند یک مرد که رویای قدرتمند بودن در سردارد را عاشق کند ، برای عاشق کردنش نیاز به دل و جرعت است تا دلش را گرم کرد و هرجا نیاز بود پشتیبانی کرد، نیاز به روحیه سرزنده و شاداب است تا مرد وقتی درکنارش است خستگی و سختی راه را فراموش کند.
برای جلب توجه کسی که قدر توجهات و مهربونی و عشقت را نمیداند ، شاید گاهی اندکی بی توجهی لازم است تا به خودش بیاید .
گاهی باید بجای دنبال عشقت دویدن و به جایی نرسیدن ، کمی صبر کنی و رو برگردانی تا او فکر نکند خبر خاصی است .
به هرحال این سریال هم طنز و سرگرم کننده و جالب بود هم پر از درس زندگی !
من که عاشق این سریال شدم ، در حدی که یکبار هم زمانی که پخش میشد دیدم ، عید ۱۴۰۳ یکبار دیگر دیدم و واقعا لذت بردم و هنوز هم برام مثل بار اول هرصحنه جالب و هیجان انگیز بود.
به شماهم پیشنهاد میدهم حتما یکبار این سریال را تماشا کنید
سریال های مشابه : عاشقان ماه
البته عاشقان ماه بیشتر یک درام تاریخی است تا طنز .
خوشحالم که با ما همراه بودید و مارا انتخاب کردید 🙏
دوستان گرامی اگر میخوایید تمام قسمت های سریال زیبا آقای ملکه رو داشته باشد میتونید سفارش بدید ما تمام قسمت هارو برای شما روی یک فلش مموری میریزیم و براتون ارسال می کنیم
کلیه حقوق مادی و معنوی برای این سایت محفوظ می باشد و هرگونه کپی برداری شامل پیگرد قانونی می باشد.
